سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بودنت راضی ام نمی کنه

بودنت راضی ام نمی کنه نبودنت همین طور

ای کاش چیزی شروع نشده بود

چرااااا همیشه در مورد تو ای کاش وجود داره خوب یکم درست رفتار کن . یعنی این قدر سخته ؟؟؟؟

با حرفات ثابت می کنی من به بازی گرفتی!!! فکر کردی چیزی نمی فهمم ؟ نه این طور نیست . چیزی به روت نمی یارم و این به ضرر خودم تموم شده :(((((


[ دوشنبه 92/10/16 ] [ 9:12 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

شک نکن....


[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 4:2 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

........


[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 3:57 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

درد یک پنجره...

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .


[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 3:56 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

خـدای من!

خـدای من!

 

                    نه آن قدر پاکم که کمـکم کنی

 

                   نه آن قدر بـدم که رهایـم کنی

 

                        میان ایـن دو گمم !

 

                 هم خود را و هـم تو را آزار مـیدهم

 

هر چه قدر تلاش می کنم نتوانستم آنـی باشـم که تو خواستی.

 

           و هرگز دوست ندارم آنی باشم کــه تو رهایم کنی

 

 


[ چهارشنبه 92/10/11 ] [ 3:33 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8      >