بچه بودم
بچه بودم...
من بودم واو!
یک اسمان بزرگ
خورشید...
همه جاسبز
اماحالا
من هستم واو
ویک ابر
که اوهم به حالمان میگرید
که بودنمان باهم...
خیالی بیش نیست!!!
[ جمعه 92/12/9 ] [ 4:54 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ]
[ نظر
]
صفحه اصلی | عناوین مطالب | تماس با من | پروفایل | طراح قالب