من خدا را دارم...
من خدا را دارم...
کوله بارم بر دوش.
سفری می باید.
سفری بی همراه.
گم شدن تا ته تنهایی محض.
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی
از سفر ترسیدی
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم
.
.
.
[ شنبه 92/12/10 ] [ 3:54 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ]
[ نظر
]