نمی دانم
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل اسمانی که امشب می بارد ....
واینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمان مرا نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگش گذر کنم
[ چهارشنبه 92/12/14 ] [ 11:27 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ]
[ نظر
]