هر چند که در تک تک لحظه ها نبودم با تو
هر چند که در تک تک لحظه ها نبودم با تو
اما تو عاشقانه و سرفراز بودی با من…
در لذت گرم شدن در کنار آتش…
در خوردن چای در کنار یک دوست…
در میان دفتر خاطرات تلخ و شیرین…
در تلالو باران در پشت پنجره…
در خیال یک (بهترین)در روز های تاریک…
هر چند که عنمر گذشت و اکنون رسیده ام اما باز
در میان خنده تو من غرق تماشا نشسته ا
[ پنج شنبه 92/12/15 ] [ 1:9 صبح ] [ ملیکا.ا.سامانی ]
[ نظر
]