ادامه مطلب قبلی
من دیدهام که آدمی اشک میریزد و دیگران با دستپاچگی و ناراحتی به او نگاه میکنند، ممکن است کسی دستمالی پیش آورد، اما هرگز کسی آغوش نمیگشاید!
من همه را در آغوش میگیرم. فقط به من نزدیک شوید و ببینید که چگونه با آغوش باز شما را لمس خواهم کرد.
از لمس کردن، از احساس کردن و از ابراز احساسات خود نهراسیم. راحتترین کار دنیا این است که آنچه هستیم باشیم و آنچه را که احساس میکنیم نشان دهیم. دشوارترین کار دنیا این است که آنچه باشیم که دیگران میخواهند باشیم.
بسیاری از دانشجویان کلاس عشق، سگها و بچههایشان را به کلاس میآورند. زن جوانی میگفت:
“راستی خندهدار است، هیچ کس برای نوازش کردن یک بچه کوچک، یا دستی بر سر یک سگ غریبه کشیدن تردید نمیکند، اما گاه همینجا تک و تنها مینشینم، و در حالیکه برای نوازش میمیرم کسی مرا نوازش نمیکند!”
وقتی حرفش تمام شد چهار دست و پا! از میان شاگردان گذشت و همه نوازشش کردند! نتیجهای که این دانشجو گرفته بود این بود که شاید برای انسان ضروری باشد که حتی به بهای خجالت بگذارد آدمهای دیگر نیازهایش را بدانند.
او میگفت:” هیچ یک از ما اعتماد نمیکنیم تا آدمهای دیگر بدانند که دوست داریم دست محبتی بر سر ما بکشند یا دستی بر شانهی ما بگذارند. چرا که میترسیم همه چیز تحریف شود، بنابراین در تنهایی و انزوای جسمانی مینشینیم و بیمونس میمانیم.”
از لمس کردن، از احساس کردن و از ابراز احساسات خود نهراسیم. راحتترین کار دنیا این است که آنچه هستیم باشیم و آنچه را که احساس میکنیم نشان دهیم. دشوارترین کار دنیا این است که آنچه باشیم که دیگران میخواهند باشیم.
منبع سایت/www.labkhandezendegi.com