متنو مینویسم

الان که دارم این متنو مینویسم

همه ی غصه ها باهم اژانس گرفتن

در خونه ی ما پیاده شدن امروز ی روز

برفی بود اما من و خانوادم هیچ لذتی

از این برف نبردیم بلکه فقط غصه خوردیم

الانم فقط دارم اینارو مینویسم که خودمو خالی کنم

و دعامیکنم که امروز تموم شه و همچنین هیچ وقت

تو زندگی مردم این چنین روز نفرین شده ای رو نداشته باشن

و فقط خوش بگذره بهشون واگر هم قرار شد غصه ای داشته باشن

کوچولو ی کوچولو باشه نمی خوام ناشکری کنم و کفر بگم شاید

خدا میخواد مارو امتحان کنه ولی امتحانش خیلی سخته و اگر فقط

ی حرف نامربوط بزنیم رد میشیم. بچه ها و دوستا خیلی واسم دعا کنید ازتون خواهش میکنم...

و در اخر حرفام بگم که خیلی ممنون که این حرفای دلمو می خونید و باز هم خدا رو شکر میکنم که از این بدتر نشد و واسه همه روزای خوبو ارزو میکنم...**

 

 

 


[ پنج شنبه 92/12/8 ] [ 10:49 صبح ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]