متنو مینویسم
الان که دارم این متنو مینویسم
همه ی غصه ها باهم اژانس گرفتن
در خونه ی ما پیاده شدن امروز ی روز
برفی بود اما من و خانوادم هیچ لذتی
از این برف نبردیم بلکه فقط غصه خوردیم
الانم فقط دارم اینارو مینویسم که خودمو خالی کنم
و دعامیکنم که امروز تموم شه و همچنین هیچ وقت
تو زندگی مردم این چنین روز نفرین شده ای رو نداشته باشن
و فقط خوش بگذره بهشون واگر هم قرار شد غصه ای داشته باشن
کوچولو ی کوچولو باشه نمی خوام ناشکری کنم و کفر بگم شاید
خدا میخواد مارو امتحان کنه ولی امتحانش خیلی سخته و اگر فقط
ی حرف نامربوط بزنیم رد میشیم. بچه ها و دوستا خیلی واسم دعا کنید ازتون خواهش میکنم...
و در اخر حرفام بگم که خیلی ممنون که این حرفای دلمو می خونید و باز هم خدا رو شکر میکنم که از این بدتر نشد و واسه همه روزای خوبو ارزو میکنم...**