نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی دانم که کوزه گر زخاک اندامم چه
خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم گلویم
سوتکی باشدبدست کودکی گستاخ و بازیگوش
که یکریز و پی در پی دم گرم عشق را در گلویم
بفشارد
و بدین سان بشکند سکوت مرگبارم را

هنگام پاییز زیر یک درخت مردم
برگهایش مرا پوشاند
و هزاران قلب یک درخت
گورستان قلب من شد


[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 10:35 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

من به غیر از تــــو نخواهم

من به غیر از تــــو نخواهم ، چه بدانی ، چه ندانی

از درت روی نتــــــــابم ، چه بخوانی ، چه برانی

دل من میل تـــــــو دارد ، چه بجوئی چه نجوئی

دیده ام جـای تــــو باشد ، چه بـمانی ، چه نـمانی

مـن کـه بیمار تـــــو هستم ، چه بپرسی چه نپرسی

جان به راه تـــــــو سپارم ، چه بدانی ، چه ندانی

میتوانی به همه عـمر ، دلم را بفریبی

ور بکوشی ز دل من بگریزی ، نتوانی

دل من سوی تــــــو آید ، بزنی یا بپذیری

بوســــه ات جان بفزایـد ، بدهی یـا بستانی

جانی از بهر تـو دارم ، چه بخواهی چه نخواهی

شعرم آهنگ تــو دارد ، چه بخوانی چه نخوانی


[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 10:35 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

هر چقدر تنهاشم

هر چقدر تنهاشم خدا جونم که هست؟.........................


[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 10:33 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

منو از این زمین

[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 10:32 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

ببخشید

ببخشید عزیزم


[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 10:30 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >