سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اگر تو نبـــودی

اگر تو نبـــودی
مــن
بی دلـــیل ترین اتفـــاق زمیـــن بــودم
تو هـــستی
و مـــن
محکـــمترین بهـــانه ی خلقت شـــدم ...

[ شنبه 92/12/17 ] [ 10:32 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

عارفی

عارفی را گفتند : دنیا را چگونه می بینی؟
گفت : آنچنان که بدون رضایت من برگی از درخت نمی افتد
گفتند : مگر خدایی تو؟!!
گفت : نه ،
راضـی ام به رضـــای خـــدا ...



[ شنبه 92/12/17 ] [ 10:30 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

چه سخت است

چه سخت است تُنگِ ماهی بودن!
نَشکنی، زندانبانی!
بشکنی، قاتلی ...
خوش به حال آب!


[ شنبه 92/12/17 ] [ 10:30 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

چگونه خیانت میکنند

چگونه خیانت میکنند ؟

چگونه کنار دیگری به ارامش میرسند ؟

من حتی بالشم را که عوض میکنم

خوابم نمیبرد...


[ شنبه 92/12/17 ] [ 10:29 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]

بعید می دانم

بعید می دانم این باشد رسمش را می گویم

این همه دادن و این همه ستاندن

باور کن اگر تمام شود با زیر خاک رفتنم همان جا کافر می شوم

من آمده ام که تو بدهی ام و بستانی ام و ماندگارم کنی

در ابدیت خودت پس خدایی کن خدا صدایم را می شنوی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا جونم قرار نبود در تنهایی ام فرو روم

پس خدایی کن خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

چون تو خدایی برای تمام عمر...


[ شنبه 92/12/17 ] [ 10:29 عصر ] [ ملیکا.ا.سامانی ] [ نظر ]
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >